امروز آخرین روز تیرماه
خواستم یه خاطره بزارم اما دلتنگی ها نمیزاره.....به قول یکی از دوستام (؟) که همیشه میگفت تو این دوران اینقدر درس نخون....
زود تموم میشه...تازه میفهمی چه روزای از دست دادی.آره ... راست میگفت...تازه میفهمم چه دورانی رو پشت سر گذاشتم ..که هیچ وقت فکر نمیکردم واسه برگشتش بخوام آرزو کنم....
که فقط یه روز از این روزا برگرده....
دلم واسه روزای ترم 1 که از صبح تا شب واسه درس مبانی همه تو سایت برنامه مینوشتن. مثل کمپ آوارگان سومالی بود.......(من هیچ وقت تو سایت برنامه نمینوشتم ..از بچه ها میدیدم..یاد میگرفتم میرفتم خونه مینوشتم.....بله ما این جور آدمی هستیم)................
واسه ترم 3 ومدار منطقی با استاد پریدل ..واسه مدار الکتریکی که نه جزوه مینوشتم..همش تو کلاس خواب بودم...........
واسه سیستم عامل با دکتر مومنی..که اصلا هنو نفهمیدم چطور اون درسو پاس شدم........
واسه نرم 1 که تو کل جزوه بچه ها نقاشی کشیدم..یه بار استاد دید..آبرومون رفت....واسه طراحی پیاده سازی واسه اینکه وقت بگذره الکی به استاد میگفتیم دوباره توضیح بدین استاد..سلیمی بدونه کل کلاساش چه بلایی سرش میاوردیم حلالمون نمیکنه.......................
واسه نرم2 و اون ارائه خنده دار که با سرعت نور واسه بچه ها ارائه دادم قیافه بچه ها و استاد دیدنی بود..رفتم خونه واسه خانواده گفتم کلی خندیدیم...........
واسه درس مهندسی اینترنت..که اصلا باید بگم تو دوران زندگیم اولین باری بود پایان ترممم 3 نمره داشت........................
واسه ریاضی مهندسی با سعادتی که از بس تو کلاس میخندیدم و استاد نمیدید.....واسه پایگاه داده با عباس نژاد که پروژه رو کپی پیست کردیم..بالاترین نمره رو گرفتم……
واسه ریز پردازنده با خاکی که نخونده رفتم سر جلسه اخرش با یه پروژه دانلودی پاس شدم.. واسه خیلی چیزا الان دلتنگم....؟؟